کاش اینروزهای سرد تمام میشد دختر نازنینم همش بهانه ی پارک و تاب تاب عباسی میگیری و من از ترس سرمای زمستان مجبور میشوم بگویم نه بعد شب خوابهایت آشفته میشود خدایا دیشب چقدر دلم آغوش مهربانی را میخواست که مرا در خود گم کند کمی استراحت کمی آرامش خدایا چرا آخر..........انا خلقنا الانسان فی کبد.