خونه ی نو
این مطلب نمیدونم قراره چی باشه اما خبر خوب رو اول میگم خونه خریدیم و جابجا شدیم
خبر بد اینه که خونه تاسیساتش با مشکل روبه رو شده و هرسه مون خسته و عصبی شدیم هی سعی میکنیم همدیگر رو آروم کنیم ساینا با بوسه هاش و بغل کردنهاش بابایی با شوخیهاش و سربه سر گذاشتناش منم هی میگم درست میشه انشاالله.....
+ نوشته شده در سه شنبه هفتم خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۹:۵ ق.ظ توسط مامان
|